عوامل نجات از تحیر (قرآن)در این نوشتار عوامل نجات از تحیر از دیدگاه قرآن کریم بیان شده است. ۱ - عامل ایمانایمان و اعتقاد به پروردگار، مایه رهایی انسان از وادی حیرت و سرگردانی است. الم تر انهم فی کل واد یهیمون(آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگردانند؟)الا الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت و ذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلمواای منقلب ینقلبون.(مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد میکنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی خیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست! )این استثناء، استثنای عدهای از شعرا است که فرمود: پایه کارشان غوایت و گمراهی است و آن عده عبارتند از شعرایی که ایمان دارند، چون ایمان و عمل صالح آدمی را طبعا از ترک حق و پیروی باطل، جلوگیری میکند و اینکه فرموده: خدا را بسیار ذکر میکنند، برای اینست که ذکر کثیر خدا، آدمی را همواره به یاد خدا میاندازد و او را به سوی حق، آن حقی که مایه رضایت اوست میبرد و از باطل که او دوست نمیدارد بندگان به آن مشغول باشند بر میگرداند، در نتیجه چنین کسان دچار آن گمراهیها نمیشوند، که آن دسته دیگر دچارش میباشند. ۲ - عامل توحیدتوحید، زمینه ساز رهایی از تحیر و سرگردانی است. قل اندعوا من دون الله ما لاینفعنا ولایضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدنا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض حیران له اصحـب یدعونه الی الهدی ائتنا قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین.(چون حالت مشرکان به دیوانگان متحیر تشبیه شده، طبیعتا نقطه مقابل شرک یعنی توحید، آثار متضاد با آن خواهد داشت.) این آیه احتجاج بر مشرکین است به لحن استفهام انکاری، و اگر از اوصاف بتها و شرکایشان مساله نفع و ضرر نداشتن را ذکر کرد، وجهش- همانطوری که قبلا هم گفتهایم- این است که انسان به طور کلی به خاطر یکی از دو جهت برای خود معبود میگیرد- حال چه آن معبود حق باشد و چه باطل - و آن دو جهت یکی امید به خیر است و دیگری ترس از شر. بنا بر این، وقتی در معبود آدمی نه امید خیری است و نه از شری جلوگیری میکند، چرا انسان در مقابلش خاضع شده و آن را پرستیده و به درگاهش تقرب بجوید؟ ۳ - دفاع از دیندفاع از دین، مایه رهایی انسان از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی می گردد. الم تر انهم فی کل واد یهیمون الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلمواای منقلب ینقلبون. کلمه" یهیمون" از" هام- یهیم- هیمانا" است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان کفار در هر وادی، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است، میخواهد بفرماید: اینها بند و باری در حرف زدن ندارند، حد و مرزی در آن نمیشناسند، چه بسا که باطل و مذموم را مدح کنند، عینا همانطوری که حق و محمود را باید ستایش کرد و بر عکس چه بسا زیبا و جمیل را آن چنان مذمت میکنند که یک امر قبیح و زشت باید مذمت شود و چه بسا مردم را به سوی باطل دعوت نموده و از حق بر میگردانند و این روش خود انحراف از راه فطرت انسانی است، که اساسش بر رشد است و رشد هم داعی به سوی حق است و نیز اینکه چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند، عدول از راه فطرت است. ۴ - عامل عمل صالحعمل صالح، مایه رهایی انسان از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی می شود. الم تر انهم فی کل واد یهیمون الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلمواای منقلب ینقلبون. یاد خدا، مایه رهایی انسان از گرفتاری به وادی حیرت و سرگردانی است. الم تر انهم فی کل واد یهیمون الا الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وذکروا الله کثیرا وانتصروا من بعد ما ظـلموا وسیعلم الذین ظـلمواای منقلب ینقلبون. ۵ - پانویس۶ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۴۴۲، برگرفته از مقاله «عوامل نجات از تحیر». |